معنی میرزابنویس فعلی

لغت نامه دهخدا

میرزابنویس

میرزابنویس. [ب ِ ن ِ] (ص مرکب) در تداول عوام، آن که اندک سوادی در حد نوشتن دارد. دارای کوره سواد. آن که مختصر نوشتن تواند. نویسنده ٔ عامی و کم سواد. نویسنده ٔ بی ارز. میرزایی بیسواد. (از یادداشت مؤلف).


فعلی

فعلی. [ف ِ] (ص نسبی) منسوب به فعل. (فرهنگ فارسی معین). || کنونی. (یادداشت مؤلف). || مقابل انفعالی. (یادداشت مؤلف). || بالفعل. مقابل بالقوه. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

میرزابنویس

(عا.) منشی کم سواد، کسی که کار اداری مهمی ندارد. [خوانش: (بِ) (ص مر.)]


فعلی

(ص نسب.) منسوب به فعل، (ق.) کنونی، مربوط به حال. [خوانش: (فِ عْ) [ع.]]

فرهنگ فارسی هوشیار

فعلی

‎ پویه ای، کنونی ‎ (صفت) منسوب به فعل مربوط به فعل، کنونی: کارهای فعلی.

فرهنگ عمید

فعلی

کنونی،
(ادبی) در دستور زبان، دارای فعل،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فعلی

کنونی

کلمات بیگانه به فارسی

فعلی

کنونی

مترادف و متضاد زبان فارسی

فعلی

جاری، حالیه، کنونی،
(متضاد) بعدی، قبلی

عربی به فارسی

فعلی

واقعی , حقیقی

فارسی به عربی

فعلی

جدا، شفوی

فارسی به ایتالیایی

فعلی

attuale

فارسی به آلمانی

معادل ابجد

میرزابنویس فعلی

576

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری